نتایج جستجو برای عبارت :

کنارتم

در طول زندگیم تا به حال جمله ای زیباتر از اینکه: "نترس من همیشه کنارتم" نشنیدم.
این جمله انرژی زیادی برای گفته شدن نمیگیره ولی انرژی من و به طرز عجیبی به حداکثر خودش میرسونه.
نترسِ ابتداش همون کلمه نترس عادیه ولی شنیدنش از بعضی ادما فرق میکنه.نترس این آدما یعنی یادته من همونیم که هیچوقت هیچوقت تنهات نمیذاره؟
یادته هرمشکلی و باهم حلش کردیم؟یادته دنیاهم تنهات میذاشت من بودم؟پس دیگه نترس،و اون لحظه تو حتی از سیاه ترین روزها و شب ترین شب ها نمیت
بیا مثل گذشته ها،شب که شد، چراغ های اتاق را خاموش کنیم.من روی تخت اینور اتاق دراز میکشم،تو روی تخت آن وری دراز بکش.سکوت کن!چیزی نگو!فقط مثل همان وقت ها که سراپا، بی هیچ سوالی، برای دردهایم گوش شنوا میشدی، گوش بده!آنقدر گوش بده که حرف ها و گلایه هایم ته بکشد.بعد بیا کنارم.در آغوشم بگیر.نه معمولی؛ محکم.محکم و پرمهر.مثل تمام بغل هایی که بعد از مدت ها دوری، داشتیم.انگار که اولین و آخرین باریست که هم را میبینیم.بگذار کمی، فقط کمی، وجودت را نفس بکشم،
دانلود | Download

راس راسکی عاشق تو
دارم میشم دیوونه
این حس بینمون
تا آخرش میمونه
حواسم نبود یهو دیدم
تو هوات غرقم
با تو آروم شدمو
تند زد رو تنت قلبم
شب ماله منو توعه
ناز کردنا مال توعه
قلبم ماله توعه
اسمم تو فاله توعه
منو سفت تر بگیر که بدجوری ما چفت همیم
تو کل خیابونا داد میزنم عشق منی
آسمون ما با یه نور ماه
روشنه و آرزومه باشی کنار من
من به یادتم
من کنارتم
واسه ی همیشه
آخه بی تو که نمیشه
آخه وجود من عشق من
جز تو کی میشه
من 
تو
ما
دنیا
آغوشت
به عشق
آ
دیگه تمومه هرچی بهم گفتی دروغه
اون که عاشق باشه هیچوقت از پیش عشقش نمیره
برو دیگه نده منو عذابم، ما دیگه نمیمونیم برا هم
تو خراب کردی همه رویایی رو که واسه تو ذهنم ساختم آره نامرد
چرا بازی دادی قلب منو ؟ دارم دیوونه میشم تو نرو
گفتی همیشه من کنارتم ولی رفتی واسه همیشه تو
چرا بازی دادی قلب منو ؟ دارم دیوونه میشم تو نرو
گفتی همیشه من کنارتم ولی رفتی واسه همیشه تو
آروم نمیگیره این قلبم …
آسون دادیم همو ما از دست
داغون شدم من از بس برو برنگرد
برو د
گاهی حضورت چه پر رنگ می شود.
آن قدر که در تک تک لحظاتم،وجودت را حس میکنم.
در شادی ام،تو را می بینم خنده بر لب که با آغوش باز، دعوی بوسه ی من بر لبان سرخت میشوی. 
در غمم، تسکین و آرامش دهنده می بینمت که دست نوازش بر سرم میکشی و به من میگویی: آه بنده ی من!  به من امید داشته باش. من کنارتم! 
آنگاه است که من غرقه در خوشحالی و غوطه ور در آرامشم.ممنون بخاطر وجودت خداجون!
 
 
اومدنش طول کشید، خوابم برد
بیدار شدم دیدم خوابیده کنارم
همینجوری نگاش میکردم یه دفعه چشماش رو باز کرد 
گف خوبی؟
گفتم اره
گف چیزی نمیخوای؟
گفتم نه
گف مطمئن؟
گفتم بغل
.
.
انقدر کیف میده وقتی خوابه دستاشو بگیری بچسبونی به صورتت چشماتو ببندی برای همیشه کنارت تصورش کنی
.
.
گف تو شبا کلا نمیخوابی نه؟
خواستم بگم حیف نیس شبایی که کنارتم رو بخوابم؟
به جاش گفتم دیشب که خوب خوابیدم..
.
.
حرف زدن باهاش خوبه
بچه بودم قبلا،
من فقط میخوام رو بودنم حساب باز کنه
سلام عزیزم
خیلی از دست این دنیا دلگیرم خیلی...این چند روز لعنتی
هزاران بار از خودم بدم اومده. من تو رو تو دردسر انداخته ام.کاش پیشت
بودم کنار
تو بودم تا ازین مشکلات میومدیم بیرون. بدون که خیلی
نگرانم هر خبری شد بهم همانجا اطلاع بده.دیگه با من که حرف نمیزنی.  صدای
منم حتما خسته ات میکنه. فقط برات دعا میکنم و متوسل میشم به همون شهدا که
زندگیت روبه راه بشه. نگران نباش همه این مسائل میگذره
کمی صبر داشته باش و محکم باش.  خیلی دلنگرانتم. بدون این روز
یه صفحه پر از غر رو نوشتم یکم مکث کردم دستم به دکمه انتشار نمیرفت نفس عمیق کشیدم و همشونو پاک کردم بغضمو قورت دادم به خودم گفتم بهار داره میاد دنیا هم یه روزی قشنگ میشه اگه هم نشد دنیای دیگه ای میسازیم قوی باش و صبر کن من کنارتم حتی اگه کسی باقی نمونه و نفس عمیق کشیدم 
 
یهو یه چیزی میشه که یادم میاد اینجا هست... 
کلن که ذوب شدم در گذران یکنواخت زندگی... تن دادم... سر سپردم... دغدغه ها و میل و خاسته هام چنان به کسالت و تکرار آمیخته که ترجیح میدم به سکوت یگذرانم تا سخن...
یه وقتایی... یه روزایی... یه لحظه هایی یادم میاد ازینجا... وقتی که هیچ کس هیچ کس دیگه برام نمونده نباشه... نه که رو شونه هاش گریه کنم... یا ابشار کلاممو باعاش شریک بشم... یا در آعوشش کمی آرام بگیرم... 
کسی که بهش نگاه کنم... در من مکث کنه... بهش بگم دلم گرفته... از
دانلود آهنگ بازی دادی از محمدرضا گلزار
برای دانلود آهنگ بنازم من اون قد و بالاتو دو تا چشمای مست و گیراتو از محمد مهراد اینجا کلیک کنید
همه رویایی رو که واسه تو ذهنم ساختم آره نامرد چرا بازی دادی قلب منو دارم دیوونه میشم تو نرو گفتی همیشه من کنارتم ولی رفتی واسه همیشه تو
ساعت ۶ رفتم دم خونه ف و باهم رفتیم سمت باغ گلها قبلش رفتیم شیرموز گرفتیم یخ یخ ولی یه پسر بچه درست کرد موزش کم بود :/// تو بستنی فروشبه پیام ناشناس چک کردم نوشته بود ۵ دقیقه دیگه میرسم عشقم! همینجوری که شیر موزهامون میخوردیم و رفتیم بلیط گرفتتیم به ف گفتم صبر کن هنوز ناشناس نیومده و تو پیام ناشناس جواب دادم ما داریم میریم داخل تو کجایی پس؟ و مدام دور و بر نگاه میکردم چون فکر میکردم  از دوستام لیلا یا سارا باشه.
ف گف من میرم بلیط بگیدم خرید و گفتم
پیوسته میگی جداشیم بهتره و ازم میخوای که همدستت هم بشم. ازت میپرسم چرا و چند دلیل منطقی و احساسی میاری. آخر دست هم میگی برو دنبال زندگیت و اگه جدا بشیم ضربه کمتر میخوریم. من که میدونم به خاطر من میخوای تن به این جدایی بدی، اما خیال کردی، من راحت به دستت نیوردم که راحت از دستت بدم. میخوام تا ابد و تا همیشه کنارت باشم؛ با هر شرایطی و با هر محدودیتی. میخوام اینقدر واست خوب باشم که همیشه بهم تکیه بدی، میخوام بدونی من همیشه کنارتم. میخوام بدونی تا اب
از خودت برایم بگو از تو که حالا در جغرافیا جهان جایی نداری و فقط باید در زمان به دنبالت گشت!
+ مادر جانم دوسِت دارم خیلی زیاد همیشه کنارتم و امیدوارم من زودتر از تو بمیرم. ببخشید اگه همیشه اونچیزی نشد که تو میخواستی. از اتفاقای فردا: روز مادر کیکش افتاد پای من. بنظرم باید بیشتر از اینها دنبال امیدای زندگی بگردیم و اتفاقای بد رو نادیده بگیریم من تنها تو این شهر دنبال شوق زندگی گشتم و خیلی وقتا نتیجه اش غم روزافزون شد ولی هنوزم هستم و دارم ادامه م
خدای خوبم 
خدای مهربانم 
من تو را تو همین وب کوچکم بارها صدا زدم و جوابم رو با مهربونی به شکل خودت بهم دادی و بنی رو سر راهم قرار دادی 
خدا جونم..
این روزها بدجور به کمکت نیاز دارم ...
خیلی حس بی کسی بده نزار اون حس بهم غلبه کنم...
خدایا میدونم اولین کس زندگیم تویی دومی خودمم و سومی بنیامینم 
ولی تو که تو دلمی، ایکاش یه جوری بودی تکونم میدادی می گفتی چنور من کنارتم، میدونم کنارمی ها ولی کمی درکم پایین هست یادم میره 
دومی هم خودمم که تازگی ها یاد گر
امروز خودمو رها کردم رو دست هاش، منو برد بالا، نفسم بند اومده بود،چشم هامو بستم و تو ذهنم یه آسمون آبی رو به تصویر کشیدم، لباش رو آورد نزدیک گوشم و گفت آماده ای؟سرمو به نشونه ی بله تکون دادم، خندید، چشم هامو آروم باز کردم،چشمم به چالِ لپش که افتاد، قلبم از هیجان ایستاد، به خودم اومدم دیدم محکم بغلش کردم، چند دقیقه بعد در حالیکه که اشک هامو با انگشت های نرم و لطیفش پاک میکرد، گفت دلش برام تنگ شده بود، کجا بودی این همه وقت؟ خجالت کشیدم و سرمو چس
بهتره از اولش بنویسم چون نمیتونم تمرکز کنم, بهش  زنگ زدم و گفتم میخوام اخر این هفته با بچه های دانشگاه برم اردوی سه روزه ,نمیتونم بیام خونه ,اما در عوض تمام مدت فرجه رو میام خونه و کنارتم,که دیدم ساکت شد ,صداش دورگه شد و گفت آهان! پس برنامه ریزی هاتو کردی مرسی که خبر دادی! بعد هم ساکت شد ,هر چی که گفتم و خواستم توضیح بدم حرف خاصی نمیزد و اخرش هم سرد خداحافظی کرد و قطع کرد! 
میدونستم چی میخواد و حرفش یعنی چی ! یعنی حق نداری بری ,باید بیای خونه, نباید
بسم الله الرحمن الرحیم./
بابا از خودت یاد گرفتم محبت به پدر رو ، از خودت یاد گرفتم عشق به همسر رو ، از تو یاد گرفتم بخشندگی رو ، تلاش رو ، شوخ طبعی در عین متانت رو ... بابا فدای اون چشمای عسلیت بشم ! قربون خستگیات برم ...
بابا جوونیت رو به پامون ریختی و حالا که چند تا خط کوچیک افتاده رو پیشونیت ، هنوزم حواست به تک تکمون هست ... که کم نداشته باشیم ، که کم نیاریم ... بابا شما خیلی بزرگی ! و من شاید خیلی دیر فهمیدم چقدر عاشقتم ...
اما شما ....
بابا هنوز و تا همیش
فاصله میگیری ازم اما نمیتونی بریچشمات میگن عاشقی چرا نمیتونی بگیاز چی فرار میکنی با من نمیخندی چراکمتر نگاهم میکنی موهاتو میبندی چرا
نگاهتو ازم نگیر صدام بزن پیش همهپیش همهکیه ندونه ما دوتا حواسمون پیش همهپیش همه
بذار بفهمن با منیدیوونگی هات، پس کجاستاین عشق، فقط مال تو نیستاین عشق، مال ما دو تاست
نترس، من کنارتم هیچ مرزی میون ما نذارهیچکی رو غیر من نبین موهاتو واسم وا بذار
نگاهتو ازم نگیر صدام بزن پیش همهپیش همهکیه ندونه ما دوتا حواسمون
 نمیدونم اخه من یه قرار داد بستم میلیاری با یه کشور عربی،حالا دارم تهدیدم میکنن که باید این قرار دادو کنسلش کنم-کیا؟-نمیدوم به خدا نمیدونم،من واسه خودم نمیترسم اونا تهدید کردن بلایی سرتو میارنبا ترس بهش خیره شدم و اروم خزیدم تو بغلش گفتم-کامران من میترسم اگه بلایی سرم بیارن-نترس عزیزم تا وقتی من زندم هیچکس حق نداره بلایی سرت بیاره-کامران؟-جون کامران،نترس خانومی میخوام واست محافظ بذارم-نه من محافظ نمیخوام-لج نکن بهار نمیشه اینطوری که-خوب م
ماه رمضون 98 هم گذشت! :)
دوستش داشتم و از بیشتر روزاش لذت بردم!این آخراش یه کم خسته شدم ولی در کل عالی بود :)
دلم تنگ میشه برای شب های قدرش...برای حس خوبش...ولی راستش به این زودی ها دلم برای گرسنگی کشیدن تنگ نمیشه!فکر کنم یه سال زمان خیلی مناسبیه برای ابراز دلتنگی :))))
امروز رفتیم برای نماز عید فطر!بار دومی بود میرفتم...چند سال پیش تو یه شهر دیگه رفته بودم...ولی حال و هوای امروز رو بیشتر دوست داشتم...عید رو حس میکردم قشنگ :)
امروز نجمه رو دیدم :)اولین بار م
دانلود آهنگ جدید رضا پیشرو بنام هفت+پخش آنلاین + متن
♬♪♪♫♪♬
Download New Song By Reza Pishro Called Haft+Text 
Danlod Ahang Reza Pishro Jadid | Haft 
برای دانلود آهنگ رضا پیشرو با نام هفت لطفا به ادامه مطلب مراجعه فرمایید
 
برای دانلود آهنگ هفت پیشرو با کیفیت مطلوبتان روی لینک های زیر کلیک کنید:
 
 
پخش آنلاین آهنگ جدید رضا پیشرو :مرورگر شما از Player ساپورت نمی کنددانلود آهنگ

 
کیفیت متوسط :
کیفیت عالی :
 
 
.lyric
{
background:#0892CD;
color:white;
padding:10px;
text-align:center;
line-height:1.5;
border-radius:7px;margin:7px 0
دانلود آهنگ جدید رضا پیشرو بنام ۷+پخش آنلاین + متن
♬♪♪♫♪♬
Download New Song By Reza Pishro Called Haft+Text 
Danlod Ahang Reza Pishro Jadid | Haft 
 
♬♪♪♫♪♬
 
برای دانلود آهنگ رضا پیشرو با نام هفت لطفا به ادامه مطلب مراجعه فرمایید
♬♪♪♫♪♬
برای دانلود آهنگ هفت پیشرو با کیفیت مطلوبتان روی لینک های زیر کلیک کنید:
 
 
پخش آنلاین آهنگ جدید رضا پیشرو :مرورگر شما از Player ساپورت نمی کنددانلود آهنگ

 
کیفیت متوسط :
کیفیت عالی :
 
 
.lyric
{
background:#0892CD;
color:white;
padding:10px;
text-align:center;
line-height
دانلود آهنگ جدید رضا پیشرو بنام هفت+پخش آنلاین + متن
♬♪♪♫♪♬
Download New Song By Reza Pishro Called Haft+Text 
Danlod Ahang Reza Pishro Jadid | Haft 
 
برای دانلود آهنگ رضا پیشرو با نام هفت لطفا به ادامه مطلب مراجعه فرمایید
متن آهنگ  جدید رضا پیشرو با نام 7
♬♪♪♫♪♬
ما سرطان ، مث سرطان مث سرطانیم
از هم استفاده میکنیم مثِ تلفن همگانی
تو خلاف کار نیستی خلاف کار نیستی خلاف کار

برای دانلود آهنگ هفت پیشرو با کیفیت مطلوبتان روی لینک های زیر کلیک کنید:
 
 
پخش آنلاین آهنگ جدید رض
روزی حداقل یک بار پنل مدیریت را باز میکنم که چیزی بنویسم اما حرف خاصی ندارم...اینکه درس میخونم و کمتر میخوابم و چُرت میزنم و نمیدونم سرنوشتم چه خواهد شد رو هزار بار دیگه هم گفتم و فکر نکنم نتیجه ی آزمون هماتولوژی که دادم و با زدن سه غلط و یک نزده به معنای واقعی کلمه ریدم برای کسی مهم باشه...
هفته ی آینده که تمام بشه رسما اینترنی من هم به پایان میرسه و من هیچ ایده ای ندارم که بعدش چه خواهد شد...درس خوندن پیاپی با ساعت بالا و حفظ کردن یک عالمه مبحث حج
فکر میکنم به اون لحظه اصابت موشک که خلبان چکار کرد؟
مات و مبهوت بوده چند ثانیه شوک زده
ولی خودشم میفهمه کاری دیگه ازش ساخته نیست
شاید پیج میکنه تو میکروفن هواپیما و میگه: مسافرین عزیز متاسفانه یک موشک به هواپیما اصابت کرده و تا کمتر از یک دقیقه دیگه از آسمان به زمین خواهیم افتاد
و فکر میکنم اون موقع یه مامان دستای بچه اش را محکم میگیره تو چشماش نگاه میکنه و تو تکان های سخت هواپیما با لبخندی تلخ شیرین ترین دروغ رو میگه که عزیزکم نگران نباش چیز
کانال ما در سروش
آذر:بهرام پسرخیلی خوبیِ موقعیت مالی ش عالیِقبول کن من اگه جا تو بودم قبول میکردم هم خوشتیپِ هم پولدارِ دیونه دیگه چی میخوای..رویا (سرشُ روی پای آذر گذاشت ) گفت:خدانکنه جا من باشیآذر تو که‌ از تمام زندگی من خبرداری وقتی ی غریبه برای همیشه توقلبت جامیکنه  تا وقتی قلبت میزنه اونجا خونه شِ ،حتی اگه غریبه تنهات بذاره،برای اولین بار عشقُ با کاوه تجربه کردم ،غریبه ی که همه چیزم شد ازدواج من سنتی بود.وقتی با کاوه کامیابی نامزد کرد
میدونی سخته بخوایی کسیو فراموش کنی که باهاش بقیه رو فراموش میکردی
همیشه نه ولی گاهی میون بودن و خواستن فاصله میوفته
وقتایی هست که کسیو با تموم وجودت میخوایی ولی نباید کنارش باشی
ولی یجاهایی به خودم میگم آدما میان و این اومدن باید رخ بده
این اومدنشو نه اینکه اصلا مهم نباشه ها نه نه
اما مهم تر از اون اینه که ببینی میمونن یا
هم اومدنت مهم بود هم موندنت اما نمیدونم چرا رفتی
خیلی خوب خبر داشتی که من وقتایی که کنارتم دلشوره ی عجیبی میگیرم
چه برسه ب
 
متاسفانه مرورگر شما، قابیلت پخش فایل های صوتی تصویری را در قالب HTML5 دارا نمی باشد.توصیه ما به شما استفاده از مروگرهای رایج و بروزرسانی آن به آخرین نسخه می باشدبا این حال ممکن است مرورگرتان توسط پلاگین خود قابلیت پخش این فایل را برای تان فراهم آورد.
param name="AutoStart" value="False">


 
اتفاقات با سرعت زیاد رخ میدن و هیچ کاری از دستم بر نمیاد....
از دیشب ناراحتم که یک نفر که خیلی دوستش دارم از من دلخوره، اگر چه خیلی ناراحت بودم که قرار نازی بره و هیچ زمان
اغلب ما فکر میکنیم جاودانه ایم و همیشه فرصت داریم .
یک جوری زندگی میکنیم که انگار مرگ مال همسایه است و ما هم عکس توی آلبوم . بدون هیچ تغییری ...

من که میدونم نه چیزی به آخرش مونده و نه فرصت زیادی دارم !
خوب میفهمم اش . مدتیه همدم ام شده .
یک بار هم به دیدارم اومد اما متاسفانه از من خوشش نیومد .
بیشتر از خیلی ها طعم اش را میفهمم . یک طعم خاص !
دروغ نگفتم اگر بگم واقعا ازش خوشم میاد . اما شاید فرد یا افرادی کمتر از انگشتان دست در زندگیم باشند که از این خوش
تا حالا انقدر تو زندگی پدرم پشتم رو خالی نکرده بود...
ممنون که بهم فهموندی تو این دنیا تک و تنهام و باید رو پای خودم وایستم...
هر کاری می کنم نمی تونم هضم کنم... چرا انقدر بابام برای بقیه هست اما برای ما نیست؟!
هیچ وقت نمیتونم ببخشمش...هیچ وقت...
ای کاش من هم یه پدر داشتم که پشتم بود...
پ.ن : شوهر عمه ی من یه مرد به تمام معنا بی لیاقته که سرش به تنش نمی ارزه! پدر من داره برای دختر عمم جای پدر نداشته(!) اش رو پر میکنه! اما انقدرررررر توی این چند وقته پشت من رو
قسمت اول را بخوان قسمت 103
«باشه»ی بی جانی را زمزمه کرد و پس از وردش به ساختمان و بسته شدن در من هم کنار چاوجوان جای گرفتم.
فاصله ی مطب دکتر آرین با خانه ی پدری ام چندان زیاد نبود و ما هم چند دقیقه بعد به مقصد رسیده و با هم پله های طبقه ی اول را بالا می رفتیم.
- خوبی چاوجوان؟
انگشتان ظریفش را میان پنجه هایم جای داد.
- آره ولی می ترسم.
با دست آزادم در مطب را باز کردم.
- از چی می ترسی وقتی من همین جوری قبولت کردم و کنارتم؟
گونه هایش رنگ گرفتند و او سر پایی
پست قبل: کلیک
مع هذا، ما یه ورژن کوتاه تر داریم برا اون دوستانی که فقط میخوان در ظاهر عنتر نباشن و ریشه و اینا خیلی براشون نیس. سوال اینه: وقتی یکی میاد میگه غمگینم، حالم داره از این دنیا و بی رحمی هاش بهم میخوره، چیکار کنیم؟ 


گل های باغ زندگی! اول از همه، «بفهمید» که اون آدم شما رو محرم خودش دیده و از این بابت یه باد خوشگل ریز بندازین به غبغب همایونی. بعد هم سعی کنید در جایگاه یک محرم وارد عمل بشید:
 به هیچ وجه احساسات بقیه رو مسخره نکنید! 
بر
                                       منی که در دنیای تو گم شد
کفشامو پوشیدمو از در خونه بیرون زدم مثل همیشه تو بالکن خونش نشسته بود هر از گاهی با کلافگی لیوان قهوشو رو میز میکوبید و سرشو تکون میداد قلم به دست و باز یادداشت و یادداشت اخر ازین نوشته ها باید سر در ارم هر سری نگاهش به من میخورد و با چشمای زل زده بهش مواجه میشد و باز من باید از رو دست پاچگی ی گندی به بار می اواردم و از اونجا به سرعت دور میشدم.وارد شرکت شدم رئیس جدید خیلی بد اخلاق بود هر سر
سه شنبه که کوله بارمو جمع کردم رفتم خونه ی بابا، شب هم اونجا خوابیدم.
چهارشنبه نهارمون رو دسته جمعی با حضور خواهر ها خوردیم... و عصرش هم که رفتم ناخن هامو جینگول کنم... به آخر راه که رسیدم بهشون پیام دادم اسم ارایشگاه چیه؟ گفتن آرایشگاه نیست.انتهای کوچه فلان دروازه :/ 
منو میگی؟ هزار تا داستان جنایی تجاوزی اومد تو سرم... اما دیگه سر کوچه بودم و یه دختر قرمز پوش جلو در منتظرم بود...  فقط فورا به آبجی پیام دادم و آدرس و تلفن دادم گفتم هر دقیقه ازم خبر
   
 منو وارد یه اتاق کوچکی کردن داخل اتاق یه میز و دوتا صندلی بود حامد روی یکی از صندلیا نشسته بود منو روبروی حامد نشوندن ایندفعه صورتشو بهتر تونستم ببینم چقدر تغییر کرده موهای کنار شقیقش سفید شده نسبت به قبل پیرتر به نظر می رسید با صداش به خودم اومدم
-خب تعریف کن چه جوری تونستی زن این بشی؟
انگار که داره حرص می خوره چون با حرص حرفشو زد
-اون موقع که زن شدم من حافظمو از دست داده بودم. با تمسخر گفت:
-تو گفتی و من باور کردم. -چی دارم که دروغ بگم. با دا

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

آقای ارز دیجیتال